تصور کنید دنیایی را که در آن هیچ نرمافزاری متنباز وجود نداشته باشد، در چنین جهانی پیشرفت صنعت نرمافزار کاملا انحصاری بوده و کند میشود. همه افراد بدون اینکه بدانند در حال استفاده از نرمافزارهای متن باز هستند حالا چه کلاینت تلگرام باشد چه نرمافزاری مثل VLC، چه به عنوان سیستمعامل کامپیوتر شخصی، چه سیستمعامل سروری که توسط آن سرویسهای روزمره را دریافت میکنند. دنیای بدون Open Source یا متنباز دنیای بدون اشتراک گذاری است. در چندین هزار سال بشر از اشتراک گذاری تکنولوژی و نحوه ساخت صنعت بهرمند شده و توانسته جوامع را بر این اساس بسازد و حالا این مفهوم به ظاهر جدید یعنی متنباز یا Open Source میخواهد مارا به آن واقعیت کهن برگرداند. به بیان ساده دنیای بدون متنباز دنیای بدون اشتراک گذاری است.
فرهنگ و فلسفهای که در نرمافزارهای متنباز وجود دارد میتواند پا را از نرمافزار فراتر بگذارد فرض کنید یک سختافزار با جزئیات بسیار خوب به صورت DIY یا Do It Yourself منتشر شود یا یک خبرنگار بجای تنها منتشر کردن خبر تمامی نوتها و فایلهای صوتیای که جمعآوری کرده را نیز برای عموم انتشار دهد.
ممکن است در فرهنگ نرمافزار متنباز مبالغههایی صورت بگیرد و در واقع این کلمه بازیچه شود و برخی از انواع شخصیسازیها را به متنباز بودن ارتباط دهند برای مثال اگر فردی به شما قدرت انتخاب اینکه شکلات یا شربت آلبالو روی بستنیتان بریزید بدهد الزاما این به معنای یک بستنی متنباز نیست. اما اگر این فرد به شما نشان بدهد که چگونه بستنی خودتان را بسازید که در نتیجه شما بتوانید دستور ساخت بستنی را بهبود داده و این دستور جدید را با بقیه به اشتراک بگذارید این دقیقا همان مفهوم متنباز هست که در بستنی آمده است.
برای اینکه شما واقعا به یک تکنولوژی متنباز برسید نیاز به کد یا دستور ساخت یا نحوه ساخت دارید که به نوعی یک داده خام محسوب میشود که هرکس بتواند آنرا بسازد و تغییر دهد و به خواست خودش انتشار دهد. این یک فلسفه است که در آستانه دگرگون کردن جهانمان قرار دارد و چیزی بالاتر دستورهای خط فرمان است.
یک تکنولوژیای که به خوبی با فرهنگ متنباز میتواند همخوان شود پرینتر سه بعدی است شما میتوانید طرح اجسام مختلف را دریافت کرده و خودتان در خانه آنها را تولید کنید اما از طرفی دیگر خطرات خود را نیز دارد برخی توانسته بودند به کمک یک چاپگر سه بعدی یک اسلحه واقعی تولید نمایند که توانایی شلیک گلوله را نیز داشت.
نمونه دیگری که از فرهنگ متنباز به خوبی نشات گرفته علم متنباز است علمی که در آن دانشمندان و پژوهشگران برجسته تمامی دادهها و کدهای خود را همراه با مقاله برای دیدن عموم، و برای انجام دوباره توسط عموم و قابل گسترش برای همه مردم قرار میدهند تا به نوعی هر فرد علاقهمند بتواند به صورت غیر متمرکز به پیشرفت علم کمک کند.
در پایان لازم هست که تاکید کنیم اگر توسعهدهندههای نرمافزار بتوانند این روحیه پویایی که در فرهنگ متنباز دیده میشود را در جامعه در ابعاد بزرگتر معرفی کنند کار بزرگی هست. این مقاله یادداشتی بود که من از یکی از قسمتهای پادکست Command Line Heros به همراه تالیف برداشتم، برای خوراک بیشتر گوش دادن به این پادکست رو هم فراموش نکنید.
۱۷ فروردين ۹۷، ۱۷:۴۷
بزرگترین بیماری روانی بشر
ولی در عرصه شناخت مدرن و مدرنیته فقط چیزهایی ارزش دارد که قابل تبدیل به قدرت مادی باشد و قابل خرج کردن باشد از جمله زیبایی. و اصلاً حتی کالاهای صنعتی هم برای جلب مشتری بایستی زیبا باشند تا چه رسد به انسان. و نیز آن انسانی که دارای اشیای زیباتری هست زیباست و گرنه زشت تلقی می شود حتی در نزد خودش : خانه زیبا، ماشین زیبا، مبل زیبا و لباسهای زیبا و ظروف زیبا. در اینجا می توان " زیبایی" را بعنوان بزرگترین بیماری روانی بشر ملاحظه کرد. این بیماری همان زشت شدگی انسان است. به بیان دیگر بشر بمیزانی که زشت می شود بیماریها هم از وی بروز می کنند. زشتی و بیماری یکی است. اینست که ایدز و کادیلاک شدیداً امری واحد هستند بهمراه دریایی از لوازم آرایش و یک لشکر از متخصصانی که شبانه روز در خدمت زیبا سازی صاحبان این کالاها و امراض قرار دارند و برق و چراغانی ها و نور افکنی ها.
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب شناخت شناسی ص ۱۱۹